عوامل خودسازى .
ـ امام على (ع ) : سبب صلاح نفس دورى کردن از دنیاست .
ـ از طریق جهاد پیگیر با نفس هایتان بر آن ها مسلط شوید.
ـ خودسازى (در گرو) مبارزه باهواى نفس است .
ـ از کوشش در راه خودسازى دست بر مدار, زیرا در این راه چیزى جز جدیت تو را کمک نمى کند.
ـ کمک کننده ترین عامل در راه خودسازى , قناعت است .
ـ چگونه مى تواند خودسازى کندکسى که به اندک قانع نیست !.
ـ اگر خواهان خودسازى هستى , بایدصرفه جویى و قناعت و کم خواهى را پیشه کنى .
ـ هرگاه نفس تو در برابرت سرکشى کرد تو نیز در برابر او سرکشى کن , رام تومى شود و نفس خود را درباره خودت فریب بده , فرمانبردار تو مى شود.
ـ همنشینى با نابخردان اخلاق را تباه مى سازد و همچشمى با خردمندان اخلاق رامى سازد و خلایق گونه گونند و هرکس برحسب طینت و ساختار (روانى و بدنى ) خودعمل مى کند.
ـ همانا تقواى الهى داروى درددل هاى شماست و پاک کننده آلودگى جان هایتان .
ـ هنگامى که شریح بن هانى را به سردارى سپاه عازم شام گماشت , به اوسفارشهایى کرد از جمله فـرمـود : بـدان کـه اگـراز افـتـادن در ورطه امور ناخوشایند پروانداشته باشى و نفس خود را از بـسـیـارى امـوردلـخواهش باز ندارى هوس ها تو را به سوى زیان هاى فراوانى خواهد کشاند پس , دربرابر نفس خود عاملى بازدارنده باش و درهنگام خشم , جلو برآشفتگى خود را بگیر وآن را درهم شکن .
ـ سبب خودسازى , پارسایى است .
ـ با پشت کردن به نفس (اماره ) خودبه خویشتن (نفس فاضله و ناطقه انسانى )روى کن .
ـ کسى که خواهان خودسازى ونگهدارى دین خود است , باید از آمیختن بادنیاپرستان دورى کند.
ـ امـیدوارترین مردم به اصلاح نفس کسى است که هرگاه بر بدى هاى خود آگاه شود در برطرف ساختن آن ها شتاب ورزد.
ـ هـر کـه نـفـس خود را نکوهش کندآن را اصلاح گرداند و هر که نفس خویشتن را بستاید آن را بکشد.
ـ داروى نفس , خویشتن دارى ازهوس است و پرهیز کردن از لذت هاى دنیا.
ـ امـام سـجـاد(ع ) ـ در دعـاـ : بـار خـدایا,بر محمد و آل او درود فرست و به لطف خود (هرگونه پـیـشـامـد بدى را) از من دورگردان و با نعمت خویش مرا تغذیه فرما و بابزرگواریت مرا اصلاح گردان و با احسانت درمانم فرما.
یارى جستن از حق در مبارزه با نفس .
ـ پـیامبر خدا(ص ) ـ در پاسخ به این سؤال که راه شناخت حق چیست ـ : شناخت نفس پرسید : راه رسیدن به معرفت نفس چیست ؟
فرمود : کمک جستن از حق دربرابر نفس .
ـ امـام عـلـى (ع ) : ستایش مخصوص خداوندى است که ستایش را به نعمت ها ونعمت ها را به شکر مـى پـیـونـدد او را بـرنعمت هایش مى ستاییم , همان گونه که بربلایش ستایشش مى کنیم و از او یـارى مـى جـوییم در برابر این نفس هایى که درانجام آن چه بدان فرمان داده شده اند, بسى کندى مى ورزند و به سوى آن چه از آن نهى شده اند مى شتابند.
ـ و از خداوند در برابر نفس خودم وشما یارى مى طلبم .
ـ من گفتم آن چه را که شنیدید و ازخداوند در برابر نفس خود و شما یارى مى طلبم و او ما را بس است و بهترین حمایتگر است .
هر که تهذیب نفس نکند.
ـ امام على (ع ) : هر که نفس خود راتهذیب نکند, از خرد بهره مند نشود.
ـ هر که با اصلاح نفس خود (خطاهاو کاستى هاى ) آن را جبران نکند, درد وبیماریش سخت شود و درمان او دشوارگردد و طبیبى (براى درمان درد خود) نیابد.
ـ هر که خود را مهذب نسازد,عادت هاى زشت او را رسوا کند.
ـ هر که نفس خود را تربیت نکند,آن را تباه گرداند.
ـ ناتوانترین مردم کسى است که ازاصلاح خود ناتوان باشد.
ـ ناتوانترین مردم کسى است که بتواند عیب و کاستى خود را برطرف سازد واین کار را نکند.
ـ هر که نفس خود را اصلاح کند برآن مسلط شود و هر که نفس خویش را به حال خود رها سازد او را هلاک گرداند.
ـ هـر کـه بـه نقص خود رسیدگى نکند,هوا و هوس بر او چیره گردد و هر که نقص داشته باشد, مرگ برایش بهتر است .
ـ هر که نفس خود را واگذارد, کارش را تباه گرداند.
ـ هر که در آن چه دوست دارد برنفس خود آسان گیرد, در آن چه دوست ندارد نفسش او را به رنج و زحمت اندازد.
ـ کسى که خودش را اصلاح نمى کند,چگونه دیگرى را اصلاح مى کند!.
ـ چگونه دیگرى را راهنمایى کند,کسى که خودش را گمراه مى سازد!.
ـ چگونه خیرخواه دیگرى باشد,کسى که به خودش خیانت و دغلى مى کند!.
ـ چگونه درباره دیگرى عدالت ورزد, کسى که به خودش ستم مى کند!.
ـ وقـتى نفس خودت را نمى توانى مطیع خودت گردانى , هرگز از دیگران انتظار اطاعت نداشته باش .
رخصت دادن به نفس در پیروى از هوس .
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـه نـفـس هـاى خـود رخصت ندهید که این رخصت دادن ها شما را به راه هاى ستمکاران مى برد و (با نفس )مماشات نکنید که مماشات کردن (با او) شمارا به معصیت مى کشاند.
ـ به نفس خود در پیروى از هوس وبرگزیدن لذت هاى دنیا رخصت مده که دین تو خراب مى شود و درست نمى شود ونفست زیان مى بیند و سود نمى برد.
آثار کرامت نفس .
ـ امـام عـلـى (ع ) : هـر کـه بـراى نفس (وشخصیت ) خود احترام قائل باشد, آن را بامعصیت خوار نمى گرداند.
ـ هر که براى خود احترام قائل باشدخواهش هاى نفسانیش در نظر او بى ارزش باشد.
ـ هر که کرامت نفس داشته باشد, دنیادر چشمش خرد آید.
ـ هر که کرامت نفس داشته باشد,کمتر مخالفت و ناسازگارى کند.
ـ سختى ها ومصائب درنفس گرانمایه تاثیر نمى گذارد.
ـ هزینه ها, بر نفس شریف سنگینى نمى کند.
آفت نفس .
ـ امام على (ع ) : آفت نفس , شیفتگى به دنیاست .
ـ سرآمد آفت ها, شیفتگى به لذت هاست .
ـ خدمت تن کردن به این است که لذت ها و خواهش ها و خوشى هایى را که مى طلبد برایش برآورده سازى و این خودموجب هلاکت نفس است .
ـ امـام صـادق (ع ): نـفـس را بـا هوس هایش رها مکن که هواى نفس موجب هلاکت آن مى گردد و واگذاشتن نفس با هوسش مایه درد و رنج آن است و باز داشتن نفس از هواو هوسش باعث درمان آن مى باشد.
برای شادی روح از دنیا رفتگان صلوات بفرست . محمد رضا نوری موفق باشید