یکی بود یکی نبود. یک کشور کوچک بود. این کشور یک جزیره بود. کل پول موجود در این جزیره 2 دلار بود؛ 2 سکه 1 دلاری که بین مردم در جریان بود. جمعیت این کشور سه نفر بود؛ تام مالک زمین جزیره بود. جان و ژاک هر کدام یک سکه 1 دلاری داشتند.
مرحله نخست: جان زمین را از تام به قیمت 1 دلار خرید. حالا تام و ژاک هر کدام 1 دلار داشتند و جان مالک زمین بود که 1 دلار ارزش داشت.
نتیجه: دارایی خالص کشور 3 دلار شد.
مرحله دوم: ژاک گمان کرد که تنها یک قطعه زمین در کشور وجود دارد و از آنجایی که زمین قابل تولید نیست، ارزشش بالا خواهد رفت؛ بنابراین، 1 دلار از تام قرض کرد و با 1 دلار خودش، زمین را از جان به قیمت 2 دلار خرید.
شرایط: تام یک دلار به ژاک قرض داده است؛ بنابراین، دارایی خالص او 1 دلار است. جان زمینش را به قیمت 2 دلار فروخت؛ بنابراین، دارایی خالص او 2 دلار است. ژاک مالک زمینی به قیمت 2 دلار است، اما یک دلار به تام بدهکار است. بنابراین دارایی خالص او 1 دلار است.
نتیجه: دارایی خالص کشور 4 دلار شد.
مرحله سوم: تام دید، ارزش زمینی که یک وقت مالکش بود افزایش یافته، از فروختن زمین پشیمان شده بود. تام یک دلار به ژاک قرض داده بود. پس 2 دلار از تام قرض کرد و زمین را به قیمت 3 دلار از ژاک خرید. در نتیجه، حالا مالک زمینی به قیمت 3 دلار است. اما از آنجایی که 2 دلار به جان بدهکار است، دارایی خالص او 1 دلار است.
شرایط: جان 2 دلار به تام قرض داده است؛ بنابراین دارایی خالص او 2 دلار است. ژاک اکنون 2 دلار دارد؛ بنابراین دارایی خالص او 2 دلار است.
نتیجه: دارایی خالص کشور 5 دلار شد. حباب در حال شکلگیری است.
مرحله چهارم: جان دید که ارزش زمین در حال بالا رفتن است. او هم تمایل داشت مالک زمین شود. 2 دلار داشت و 2 دلار از ژاک قرض کرد و زمین را به قیمت 4 دلار از تام خرید. در نتیجه، تام قرضش را برگرداند و حالا 2 دلار دارد. دارایی خالص او 2 دلار است.
شرایط: جان مالک زمینی به ارزش 4 دلار است، ولی چون 2 دلار از ژاک قرض کرده، دارایی خالص او 2 دلار است. ژاک 2 دلار به جان قرض داده و بنابراین دارایی خالص او 2 دلار است.
نتیجه: دارایی خالص کشور 6 دلار شد، هرچند کشور همان یک قطعه زمین و 2 سکه 1 دلاری در گردش را دارد.
مرحله پنجم: همه پول بیشتری داشتند و خوشحال و خوشبخت بودند تا اینکه یک روز افکار نگرانکنندهای به ذهن ژاک خطور کرد: «اگر افزایش قیمت زمین متوقف بشه، اونوقت جان چطوری میتونه قرض منو پس بده. فقط 2 دلار تو کشور هست و فکر کنم بعد از این همه معامله، ارزش زمین جان حداکثر 1 دلار باشه، نه بیشتر».
تام هم همین فکر را کرد. دیگر هیچ کس نمیخواست زمین را بخرد.
شرایط: در نهایت، تام 2 دلار دارد و دارایی خالص او 2 دلار است. جان 2 دلار به ژاک بدهکار است و زمینی که فکر میکرد 4 دلار میارزد حالا 1 دلار ارزش دارد؛ بنابراین، دارایی خالص او 1 دلار است. ژاک 2 دلار به جان قرض داده است، اما چه قرضی! اگر چه دارایی خالص ژاک هنوز 2 دلار است؛ اما قلبش بد جوری میزنه.
نتیجه: دارایی خالص کشور 3 دلار شد!
مرحله ششم: خب چه کسی 3 دلار از کشور دزدیده است؟ البته پیش از اینکه حباب بترکد جان فکر میکرد، زمینش 4 دلار میارزد. در واقع قبل از ترکیدن حباب، دارایی خالص کشور روی کاغذ 6 دلار بود.
شرایط: جان چارهای جز اعلام ورشکستگی ندارد. ژاک هم زمین 1 دلاری را به جای قرضش از جان میگیرد. حالا تام 2 دلار دارد. جان ورشکسته شده و دارایی خالص او صفر دلار است (همه چیز را از دست داده است). ژاک هم چارهای ندارد، جز اینکه به زمین 1 دلاری بسنده کند.
نتیجه: پس دارایی خالص کشور 3 دلار است.
خوب، در این اقتصاد کوچک نتیجه حبابی که ایجاد شد و دوباره فرونشست یا به قولی ترکید، چه بود؟
چیزی به دارایی 3 دلار کشور (نقدینگی 2 دلاری و زمین 1 دلاری) افزوده نشده و تنها نحوه توزیع نقدینگی تغییر کرده؛ یک نفر دو دلار و دیگری صفر دلار دارد.
تام برنده است. جان بازنده است. ژاک هم خوششانس است که دارایی اولیه خود را دارد!
در شرایط حباب چگونه برای کسب سود اقدام کنیم؟
نتایج تحلیلی ـ اقتصادی داستان حباب
1) وقتی حبابی در حال شکلگیری است، دیون افراد به یکدیگر افزایش مییابد.
2) داستان این جزیره یک سیستم بسته است و کشور دیگری وجود ندارد و بنابراین بدهی خارجی نیز وجود ندارد. ارزش دارایی تنها بر اساس پول جزیره محاسبه میشود؛ بنابراین، ضرری در کل وجود نخواهد داشت.
3) نکته مهم: وقتی حباب میترکد، افراد دارای پول نقد برنده هستند. افراد دارای مال یا قرض بازنده هستند و در بدترین حالت ورشکسته میشوند.
4) اگر در این کشور نفر چهارمی هم با 1 دلار بود اما وارد این بازی نمیشد، نه میبرد، نه میباخت اما میدید که ارزش پولش بالا و پایین میرود.
5) وقتی حباب در حال بزرگ شدن است، همه پول بیشتری به دست میآورند.
6) اگر شما باهوش باشید و بدانید حبابی در حال بزرگ شدن است، میارزد که پول قرض کنید و وارد بازی شوید؛ اما باید بدانید چه زمانی همه چیز را به پول نقد تبدیل کنید. در غیر این صورت به بدترین شکل ممکن متضرر میشوید.
7) همانند زمین، این پدیده برای کالاهای دیگر صادق است.
8) ارزش واقعی زمین یا دیگر کالاها وابستگی زیادی به رفتار روانی جامعه دارد.
در پایان باید یادآوری کرد، در اقتصاد به هر نوع خریدی به قصد فروش گرانتر در کوتاه مدت «سفته بازی» میگویند؛ خواه این اقدام خرید اوراق بهادار باشد، خواه سکه یا دلار یا هر کالای دیگر مثل زمین و ملک و باید گفت، سفته بازی و درآمدهای به دست آمده از آن، از آنجا که بر پایه تولید ارزش افزوده نیست برای اقتصاد مضر است.
چنانچه توبین، اقتصاددان کانادایی، مالیاتی را برای کنترل این اقدامات دلال گونه ابداع کرد که به نام مالیات توبین معروف شد و همین روزها در فرانسه برای جلوگیری از افزایش زیان مردم در بورس در حال بررسی برای اجراست. در این روش از همه کسانی که به قصد سفته بازی، نه سرمایهگذاری وارد بورس شده اند و سهامشان را ظرف چند روز دوباره میفروشند، مالیات چشمگیری گرفته میشود.
همه اینها نشان دهنده ماهیت خطرناک حباب و سفته بازی بوده و ذکر این نکته است، هرچند عامل پدید آورنده حباب سفته بازی نیست، میزان روی آوردن مردم به سفته بازی، حباب را بزرگتر و بیشتر و آثار زیانبار پس از ترکیدن آن را بیشتر میکند
1- پرکردن کیسه خود را آغاز کنید (بخشی ازدرآمد من متعلق به خودم است و باید آن رابرای خود نگاه دارم ، همیشه یکدهم درآمد خود را پس اندازکنید وبه هیچ قیمتی آن را ازدست ندهید وبعد از این که به مبلغ مناسبی رسید آنرا سرمایه گذاری کنید هرچند سرمایه گذاری کوچک ولی مطمئن حتی اگر سود کمتری داشته باشد).
2- مخارج خود راتنظیم کنید (درآمد خود را بودجه بندی کنید ومطابق بودجه خود خرج کنید تا پول کافی برای تامین نیازهای ضروری ولذایذ و خواسته های ارزشمند خود داشته باشید ، بدون آنکه مجبور شوید بیش از نه دهم درآمد خود را خرج کنید).
3- اندوخته های خود را چند برابرکنید(چاره ای بیندیشید تا آن اندوخته به خدمت شما درآید ورشد بیشتری داشته باشد ، هریک از سکه های موجودی خود را بکاراندازید تا تولید مثل کند ودر نتیجه در آمدتان افزایش یابد و جریان مداومی از طلا به کیسه هتان سرازیر شود). «ثروت انسان ، سکه هایی نیست که در کیسه دارد ، بلکه میزان درآمد اووآن جریان مداوم طلایی است که به کیسه او می ریزد و باعث می شود که آن کیسه همیشه پر باشد»
4- ازگنجینه خود حفاظت کنید(سرمایه خود رادربرابرخطرات احتمالی محافظت کنید که اصل سرمایه تان محفوظ بماند ودر صورت نیاز بتوانید آن را خارج کنید ودرضمن سود عادلانه ای هم ببرید. با افراد دانا مشورت کنید. به نصایح افرادی که درامور مالی تبحر دارند عمل کنید تا با استفاده از دانش آنان ، اندوخته خود را در مقابل سرمایه گذاریهای ناسالم و نامطمئن حفظ کنید).
5- سرمایه گذاری درزمینه مسکن(توصیه می شود هرکسی سرپناهی برای خود وخانواده اش داشته باشد. نعمت به مردی که صاحب خانه خویش است رو خواهد کرد و هزینه های زندگی او کاهش خواهد یافت ولذا برای لذت بردن از زندگی وتامین آرزوهای خود پول بیشتری دراختیارخواهد داشت) تهیه مسکن شخصی ، از عهده هیچ انسان مصممی خارج نیست.
6- تامین آتیه(بدیهی است که هیچ کس نباید از بیمه کردن خود و تامین آتیه برای ایام پیری خودداری کند ، ولو اینکه شغل وسرمایه گذاریهای او پردرآمد باشند. ازآنجا که ما دراین زمان زندگی می کنیم نه درآینده ، پس باید از وسایل وامکاناتی که امروزه در اختیارمان است ، حداکثر استفاده را بکنیم تا به هدفهای خود برسیم. بنابراین توصیه می شود که عاقلانه فکرکنید وشیوه هایی را بیندیشید که در دوران پیری ، کیسه هتان خالی از پول نباشد. زیرا برای مردی که دیگر قادر به کار کردن نباشد و یا خانواده ای که سرپرست نداشته باشد ، کیسه خالی داشتن بسیار تلخ و غم انگیز است. بنا براین توصیه می شود که برای دوران پیری خود وهمچنین تامین آتیه خانواده خویش ، پیشاپیش تدبیری بیند یشید).
7- توانایی خود را برای کسب درآمد افزایش دهید(ما باید خواهان پیشرفت باشیم ، واین میل باید درما نیرومند و قاطع باشد. همه ما آرزوهایی در دل داریم ، اما خواسته های کلی ، ضعیف هستند. کسی که آرزومی کند ثروتمند شود ، هدف ناچیزی درسردارد اما مردی که می خواهد پنج سکه طلا بدست آورد ، خواسته ای مشخص وقابل لمس دارد که او را برای رسیدن به هدف به پیش می راند. انسان باید ابتدا سعی کند خواسته کوچکی را تامین کند و آنگاه راه کاررا یاد می گیرد و به آرزوهای بزرگتر می رسد. پس راه انداختن ثروت چنین است که ابتدا مبالغ کمی را بخواهیم وپس از آنکه شیوه کاررا آموختیم مبالغ بیشتری راطلب کنیم و کم کم قابلیتهای خودرا افزون سازیم. اگر آرزوهای ما بسیار متعدد ، بسیارپیچیده وبه کلی خارج از حدود توانائیمان باشند ، هدف اصلی از میان می رود. تواناییهای خود را پرورش دهید ، مطالعه کنید و برعقل و دانایی خود بیفزایید ، مهارتهای خود را افزایش دهید و به شخصیت خود احترام بگذارید).
تمام افراد مجهز به سیستم ورودی وپردازش و خروجی هستند.
2- هر انسانی،نقشه ای ذهنی و مخصوص به خود از جهان دارد.
3- ما به دلیل وجود فیلترهایی که بعضی از آنها را خودمان مشخص کرده ایم و بسیاری از آنها در اثر عادت- تلقین- وراثت- محیط- تربیت- باورها و ... شکل گرفته است، دنیاهای متفاوتی را تجربه می کنیم.
4- هر کسی دنیای مخصوص به خود را از دریچه ذهنی خود می بیند.
5- الزاماً ورودی های یکسان خروجی های یکسانی را باعث نمی شود.
6- انسان ها قدرت دارند که فیلترهایی در مسیر ورودی ها قرار دهند تا با تغییری در معنی ها و محتواها و زمینه ها، فضاهای متغیر و هدفمندی برای سیستم پردازش ایجاد نمایند.
7- فیلترهایی را که برای ورودی ها بکار می گیرید باید مثبت و سازنده و خلاق باشد.
8- به خاطر داشته باشید که اعمال ما نشأت گرفته از افکارمان هستند برای ایجاد هرگونه تغییر در عمل ابتدا باید تغییری در شیوه تفکر صورت گیرد.
9- باید یاد بگیریم چگونه می توان جهان اطرافمان را به یک مفهوم و ادراک و تجربه خاص تبدیل کرد و این موضوع ظاهراً از طریق ورودی های حواس پنجگانه صورت می گیرد بنابراین فیلترها برای مدیریت بر این ورودی ها الزامی است و یکی از مهمتین دستاوردهای فنNLP نیز همین است.
10- از طریق متفاوت اندیشیدن متفاوت رفتار خواهید کرد و به نتایج متفاوتی نیز خواهید رسید.
11- تفکرمثبت یعنی هنر استفاده بهینه از هر شرایطی با توجه به مدیریتی که بر اندیشه خواهید داشت می توانید پیامهای هر پدیده را دریافت کنید.
12-تفکر مثبت یعنی توانمنده در درک پیام های طبیعت و انسان ها و بطور کلی عالم هستی .
13- به خاطر داشته باشید که '' وسخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض''
یعنی ای انسان آنچه در آسمان ها و زمین است برای شما تسخیر شده است بنابر این با توجه به نظام حکیمانه هستی و توجه به این نکته که هیچ چیزی عبث نیافریده شده است و با توجه به این نکته که انسان قرار است خلیفه خدا شود.
می توان دریافت که حتماً تمام این عالم حامل پیامی برای ماست.
14- هیچ پدیده ای تصادفی نیست ما باید هوشیارانه سهم خود را برداشت نماییم.
15- تفکر مثبت به معنای خوشبین بودن افراطی به همه چیز نیست بلکه عین واقع بینی است.
16- با تفکر مثبت می توان از هر پدیده ای تجربه ای آموخت و درسی گرفت.
17- تک تک لحطات و هر آنچه در اطرافمان می گذرد می توان معلم و مربی ما باشد.
زقرص ماه رخشیدن بیاموز ز دست ابر بخشیدن بیاموز
صفا ازقطره های پاک شبنم ز جام لاله خندیدن بیاموز
بخوان درچهرگل آیات پاکی ز بلبل عشق ورزیدن بیاموز
سرافرازی زکوهستان فراگیر ز موج بحر جنبیدن بیاموز
زچشم اختران شب زنده داری ز دور چرخ گردیدن بیاموز
سکوت ازتیره شبهای دل انگیز ز ظلمت رازپوشیدن بیاموز
امید زندگانی از بهاران زچشمه سارجوشیدن بیاموز
ز مرغان نغمه تسبیح بشنو ز دریا آسمان دیدن بیاموز
جمال آفرینش را زصد شوق چو شهنازی پرستیدن بیاموز
18- هنر تجربه اندوزی عقل اکتسابی انسان را تقویت می کند.
19- در کلام معصوم (ع) آمده است که عقل یعنی حفظ تجربه ها.
20- هر شب قبل از خواب تجربیات روزانه خود را مرور نمایید و ترجیحاً یادداشت کنید.
21- بهترین معلمان ما تجربیات گذشته ما هستند.
22- تجربه رویدادهایی نیست که با آن برخورد می کنیم، بلکه تجربه برخوردهایی است که با رویدادها داریم.
23- برای استفاده بهینه از لحظه ها باید یاد بگیریم که در هر واقعه قسمت مثبت و زیبایی وجود دارد که باید آن راکشف کرد.
24- انسانهای عاقل کسانی هستند که دربرخورد با موقعیت ها، موضع گیری های مناسبی دارند.
25- تصمیمات سرنوشت سازند نه شرایط.
26- امکانات و موقعیتها فقط زمانی کارساز خواهند بود که موضع گیری مناسبی اتخاذ شود.
پس بدون موضع گیری صحیح امکانات و نعمتها به تنهایی نمی تواند باعث حرکت و رشدانسان شوند بلکه ممکن است موجب غرور و تکبر و عجب و بخل حرص حسد شود.
27- بهترین زاویه نگاه به یک پدیده را شناسایی کنید و سپس با پدیده یا موقعیت برخورد نمایید.
28- از همین الآن تصمیم بگیرید نگرش خود را نسبت به دنیای اطراف تغییر دهید تا زندگانیتان تغییر کند.
29- دردل سختی ها و همراه با آنها آسانی وجود دارد. ''ان مع العسر یسرا''
30- آنچه اهمیت دارد هنر زیبایی شناسی است در هر جلوه ای از این عالم می توان زیبایی نسبی مربوط به آن را شناخت و از آن بهره برداری نمود.
31- موسیقی متن زندگی خود را خودتان بنوارید.
32- تحلیل و ترکیب وقایع مهم است نه فقط برخورد و پشت سر گذاشتن آن.
33- یکی از دستاوردهای بسیار مهم تفکر مثبت هنر شکرگذاری است.
شکر یعنی شناخت منعم، شناخت نعمت و استفاده صحیح از نعمتها
34- بکار گیری هر چیزی در جای خودش یکی از نشانه های شکر انسان نسبت به خداست.
35- درک مسوولیت در مقابل نعمت ها نشانه شکر است.
36- توجه به این موضوع که نعمت ها بازدهی لازم دارند و مصرف هر نعمت نیز باید در بهترین راه و مطمئن ترین شکل صورت گیرد، باعث شکر گذاری می شود و نتیجه آن افزایش بهره وری فردی است.
37- از ارسال کلیه پیامهای منفی- ویروسی و زهر آلود - به ذهن خود جداً خودداری کنید .
38- ده روز روزه فکری بگیرید.
39- در معاشرت ها و انتخاب دوستان خود دقت کنید. در دورانی که مشغول بازسازی ذهنی خود هستید نسبت به گفتار و کردار خود مراقبت بیشتری داشته باشید.
40- به داراییهای خود از زاویه ای بنگرید که امام حسین در دعای عرفه و امام سجاد در مناجات شعبانیه و امام علی (ع) در دعای کمیل به آن توجه کرده اند.
41- در واژگان محاوره ای خود تغییراتی جدی ایجاد کنید LINGUISTIC.
42- هرکلمه یا عبارت حامل یک بار مثبت و منفی است که خودتان نیزآن را تشخیص می دهید.
از کلمات و واژه ها و الفاظ و عبارات و جملات و حالت هایی استفاده کنید که حامل بار مثبت هستند.
43- حتی اهداف خود را نیز با عبارات مثبت مشخص کنید.
44- به مثبتها خیره شوید و به منفی ها نظر کنید.
45- عادت کنید دوربینهای خود را درمحل هایی نصب کنید که بهترین زاویه دید را داشته باشند.
46- اگر بنا دارید تغییری درجایی ایجاد کنید ابتدا باید زمینه سازی درستی صورت گیرد و بهترین راه برای زمینه سازی مناسب تغییر دادن افکار و نگرش ها و طرز تلقی ها است.
47- فقط آن چیزی را کنترل کنید که از جانب شما قابل کنترل است و اجازه دهید سایر چیزها در مسیر خود حرکت کنند.
48- خدایا آرامشی عطا بفرما تا آنچه را که تغییر ناپذر است بپذیرم.
شهامتی عنایت بفرما تا آنچه را که تغییر پذیر است تغییر دهم.
و خردی عطا کن تا فرق میان این دو را نیز بفهمم.
49- امام صادق (ع) می فرماید : در هرچیزی که اتفاق می افتد برای صاحبان خرد و عبرت گیرندگان درس و پیامی نهفته است.
50- رسول اکرم (ص) می فرماید: در زندگی شما نسیم هایی می وزد که که از جانب خداست آگاه باشید که خودتان را در معرض دریافت آن نسیم ها قرار دهید.
51- به دنیا بگونه ای نگاه کنید که در شما حرکتی ایجاد کند.
52-امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: دنیا و آنچه در آن است مثل خورشید است.
اگر با آن به اطراف نگاه کنی باعث نورانیت و بینایی می شود اما اگر به آن نگاه کنی کور می شوی.
53- به خاطر داشته باشید ما در مقابل هر نعمتی که نصیبمان می شود بدهکار می شویم. اگر شرایطی ایجاد شود که به خاطر وجود نعمتهایمان برای کسی کاری انجام دهیم آن هم در صورتی که بتوانیم کارمان را درست انجام دهیم شاید از بدهکاری کاسته شود بنابراین وقت نداریم.
54- ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همینجاست بیایید بیایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یک بار از این خانه بر این بام برآیید
55- یکی از بهترین راههای رسیدن به تفکر مثبت این است که از سوالات پر قدرت و انرژی بخش و زاینده و پویااستفاده کنیم.
مثال: در برخورد با هر پدیده بگویید:
- این پدیده چه پیام مثبت و سازنده ای برای من دارد؟
- در این لحظه بهترین کاری که می توانم انجام بدهم چیست؟
- چگونه در لحظه دست به عمل بزنم که در آینده احساس پشیمانی نکنم؟
- چه درسهایی می توانم بگیرم؟
- از کدام زاویه نگاه کنم که دیگران نگاه نکرده اند؟
- جنبه های نا شناخته این موضوع چیست که می تواند به من کمک کند؟
- خدایا چگونه تو را شکر کنم که ذهنم را متوجه یاد خودت کردی؟
- ...
56- واژه الحمد ا... رب العالمین را به عنوان جلوه کلامی و رفتاری برای شکر گذاری زندگی خود جاری کنید.
57- برای هر موضوعی که اتفاق می افتد، بگردید و معنایی پیدا کنید.
از خودتان سوال کنید:
- این موضوع در چه شرایط دیگری جنبه متفاوتی پیدا می کند؟
- این موضوع برای چه کسانی خیلی خوشحال کننده است؟
- چه افرادی همین الآن منتظر وقوع این رویداد بودند؟
58- با طرح سؤالات خلاق و موثر می توان مسیر فکری را در یک لحظه تغییر داد و با این تغییر می توان روحیات را کنترل نمود.
59- برای مثبت شدن باید از خود شروع کنید.
60- از عبارات و کلمات تاکیدی مثبت استفاده کنید و روزانه چندین مرتبه آن را تکرار نمایید.