بسمه تعالی
ساوه بخش نوبران روستای
آق قلعه
روستای آق قلعه روستای من نیست ولی من در این روستا به مدت یک سال در سال پنجم ابتدائی به مدرسه می رفتم خاطارت خوشی از این روستا و از مردمان خونگرم آن دارم قوات گلی در ضلع غربی این روستا واقع شده است . چند نفر از دوستان و همکلاسیهای این روستا را برای یادگاری نام می برم :
۱- آقای اصغر حیدری
۲- آقای حسین صبحانی
۳- آقای رضا سلطانی و همسرش خانم زهرا اسدی
۴- محمود کریمی و خواهرش خانم کریمی
۵- ناصر کریمی
۶-ابوالفضل حیدری
۷- رضا اسدی
۸- احمد اسدی
۹- خانم عظیمی
هر جای این کره خاکی که هستند امیدوارم همیشه در پناه خداوند متعال موفق باشند .
محمد رضا نوری
برای آنکه بتوانید در اوج توانایی و در بهترین شرایط جسمی و روانی باشید باید در میدان بازی کار و زندگی مثل بازیکنی باشید که مربی و تشویق کننده خودش هم هست.
اینکه در هر لحظه چگونه با خودتان صحبت می کنید نود و پنج در صد از احساسات مثبت و یا منفی شما را شکل میدهد. روحیه و احساسات شما ناشی از اتفاقاتی نیست که در اطرافتان به وقوع می پیوندد بلکه نحوه تعبیر و تفسیر شما از رویدادهای اطرافتان است که به احساسات شما شکل میدهد. نحوه برداشت و تعبیر شما از وقایع است که تا حد زیادی تعیین می کند که این اتفاق ها در شما انگیزه و انرژی و انگیزه ها شوند.
برای آنکه در خود ایجاد انگیزه کنید, باید اراده کنید که یک خوش بین تمام عیار بشوید. باید تصمیم بگیرید که به تمام حرفها, عملها و عکس العملهای افراد و شرایط پیرامون پاسخهای مثبت بدهید. شما نباید اجازه بدهید که مشکلات غیر قابل اجتناب و موانع زندگی روزمره احساسات و روحیه شما را تحت تأثیر قرار دهند و تضعیف کنند.میزان عزت نفس شما, اینکه چقدر خودتان را دوست دارید و به خودتان احترام می گذارید, تعیین کننده میزان انگیزه و پشتکار شماست. برای بالا بردن عزت نفس خود, باید مدام با خودتان گفتگوهای مثبت و سازنده داشته باشید. مثلاً مرتب به خودتان بگویید: «من خودم را دوست دارم، من خودم را دوست دارم.» تا اینکه سر انجام آنچه را می گویید باور کنید و مانند فردی رفتار کنید که از توانایی و کارایی بالا برخوردار است.
وقتی دیگران از شما می پرسند: «حالتان چطور است؟» همیشه بگویید: «عالی هستم.». مهم نیست که احساس واقعی شما در آن لحظه جیست و یا در زندگی شما چه می گذرد. فقط اراده کنید که شاد و با روحیه و خوش بین باقی بمانید. می گویند که شما نباید هرگز مشکلاتتان را با دیگران در میان بگذارید زیرا هشتاد درصد از مردم اصلاً به مشکلات شما اهمیت نمی دهند و بیست درصد بقیه از اینکه بدانند شما برای این مشکلات اهمیت زیادی قائل هستید به نوعی خوشحال می شوند.
بسیاری روانشناسان در پژوهش های خود به این نتیجه رسیده اند که «خوش بینی» مهم ترین ویژگی است که با استفاده از آن می توانید خوشبختی و موفقیت شخصی و شغلی خود را افزایش دهید. ظاهراً افراد خوش بین سه ویژگی رفتاری دارند که هر سه را از طریق تمرین و تکرار کسب کرده اند. این سه ویژگی عبارتند از:
اول اینکه, افراد خوش بین در هر شرایط و موقعیتی به دنبال نکات مثبت هستند. آنها صرف نظر از اینکه چه مشکلی پیش می آید, به دنبال چیزهای مثبت و سودمند هستند و تعجبی هم ندارد که همیشه آن را پیدا می کنند.
دوم اینکه, افراد خوش بین در هر شکست یا مشکلی همیشه به دنبال گرفتن درس با ارزشی هستند. آنها معتقدند که «مشکلات ما را متوقف نمی کنند بلکه به ما آموزش میدهند.» به نظر آنها در هر شکست یا مانعی درس عبرتی با ارزش وجود دارد که با استفاده از آن می توانند به پیشرفت بیشتری دست پیدا کنند و مصمم هستند که این درس را بیاموزند.
سوم اینکه, افراد خوش بین همیشه برای هر مشکلی به دنبال راه حل هستند. به هنگام به وجود آمدن مشکل, به جای ناله و شکایت یا مقصر دانستن دیگران, به دنبال راه حل می گردند و از خودشان سؤالاتی از قبیل می پرسند: «راه حل چیست؟ الآن چه می توانیم بکنیم؟ قدم بعدی چیست؟»
ضمناً افرادی که بر حسب عادت خوش بین و مثبت هستند مدام به هدفهایشان فکر می کنند و در مورد آن صحبت می کنند. آنها به جای گذشته و آنچه کرده اند, در مورد آینده و کارهایی که باید بکنند فکر می کنند. به بیان دیگر, همیشه به جلو نظر دارند تا به عقب.
اگر مدام هدف ها و ایده هایتان را مجسم کنید و در مورد آنها با خودتان گفتگوهای مثبت داشته باشید, تمرکز بیشتری بر هدفهایتان خواهید داشت, انرژی بیشتری برای انجام کار پیدا می کنید, احساس اعتماد به نفس و خلاقیت بیشتری خواهید کرد و احساس می کنید که قدرت و کنترل فردی تان نیز بیشتر شده است.
و نهایتاً هر چه فرد خوش بین تری باشید و احساس کنید که انگیزه بیشتری برای انجام کار دارید, بیشتر مشتاق خواهید بود که کار را شروع کنید و نیز بیشتر مصمم خواهید بود که به کار ادامه بدهید.
افکارتان را کنترل کنید. به خاطر داشته باشید که اکثر اوقات همان می شوید که به آن فکر می کنید. فقط به چیزهایی فکر کنید و درباره آن با خودتان گفتگو کنید که می خواهید داشته باشید نه چیزهایی که نمی خواهید.
برای داشتن ذهنی مثبت, مسئولیت کامل خود و هر آنچه را که برایتان اتفاق می –افتد به عهده بگیرید. به هیچ دلیلی دیگران را مقصر ندانید و از آنها انتقاد نکنید. به جای آنکه به دنبال توجیه شکستهایتان باشید اراده کنید که پیشرفت کنید. ذهن و انرژی تان را روی آنچه که می تواند به پیشرفت زندگی شما کمک کند متمرکز کنید و آنگاه از آنچه پیش می آید شگفت زده خواهید شد.
کتاب آفت خشم و کینه و حسد
مقدّمه
(( بسم اللّه الرحمن الرحیم ))
ستایش از آن خداوندى است که امیدواران جز به عفو و رحمت او تکیه نمى کنند و خائفان جز از خشم و قدرت او نمى ترسند. خدایى که بندگان خود را از جایى که نمى دانند از درجه اى به درجه دیگر ترقى مى دهد. و شهوت ها را بر آنها مسلط و آنان را به ترک خواسته هایشان امر کرده است ؛ و آنها را به خشم آزموده و به فرو خوردن خشم در موارد خشم مکلّف کرده است . آنگاه آنان را به ناگوارى ها و لذّت ها محاط ساخته (ناگوارى ها و لذّت ها را بر آنها محیط ساخته است ) و به آنها مهلت و فرصت داده است تا بنگرد چگونه عمل مى کنند و به وسیله عمل محبت آنان را آزموده است تا صدق ادعاى آنها روشن شود؛ و به آنها فهمانده است که آنچه پنهان مى دارند و آشکار مى سازند بر او پوشیده نیست ؛ و آنها را از مؤ اخذه ناگهانى خود در حالى که نمى دانند بر حذر داشته و فرموده است : (( ما ینظرون الا صیحة واحدة تاءخذهم و هم یخصمون فلا یستطیعون توصیة و لا الى اهلهم یرجعون . )) (789)
و درود بر محمّد صلّى اللّه علیه و آله که در زیر پرچمش پیامبران و تقوا پیشگان حرکت مى کنند؛ و درود بر خاندان و یارانش که امامان هدایت یافته و سادات پسندیده اند، درودى که عددش با عدد آفریدگان خدا در گذشته و آینده برابر باشد و از برکت آنها خلق اولین و آخرین بهره مند شوند.
پس از ستایش خدا و درود بر محمّد صلّى اللّه علیه و آله و آلش ، بدان که غضب شعله آتشى است که از آتش برافروخته الهى اقتباس شده ، با این تفاوت که آتش الهى جز بر دلها چیره نشود، و این آتش در سویداى دل جایگزین مى شود همچنان که پاره هاى آتش در زیر خاکستر باقى مى ماند؛ و تکبر نهانى آن آتش را از دل هر ستمگر لجوج بیرون مى آورد چنان که سنگ آتش را از آهن بیرون مى آورد. براى اهل نظر با نور یقین آشکار مى شود که از آدمى رگى به شیطان لعین متصل است بنابراین هر کس که آتش خشم او را از حال طبیعى بیرون کند به شیطان نزدیک تر مى شود؛ آنجا که خداوند مى فرماید: (( خلقتنى من نار و خلقته من طین )) (790) پس لازمه گل و خاک آرامش و وقار است و لازمه آتش برافروختگى و حرکت و پریشانى و آب کردن است و به همین معنى است گفتار خداى متعال : (( یصهر به ما فى بطونهم . )) (791) و از نتایج ، خشم ، کینه و حسد است و هر که هلاک شده و به تباهى افتاده و به وسیله آن دو بوده است ؛ و محل کینه و خشم لخته گوشتى (قلب ) است که اگر پاک باشد به سبب آن دیگر اعضاى بدن پاک شوند؛ و از آنجا که کینه و حسد و خشم از عواملى هستند که بنده را به جایگاه هلاکت مى کشانند، پس آدمى چه بسیار نیازمند است که مواضع هلاکت و بدى هاى خود را بشناسد تا از آن بپرهیزد و اگر در دل جاى دارد آن را برطرف سازد و اگر به دلش وارد شد، آن را درمان کند، زیرا کسى که شرّ را نمى شناسد در آن مى افتد و هر که آن را بشناسد شناخت بدون آشنایى با راه دفع شرّ کافى نیست . ما نکوهش خشم و آفات کینه و حسد را در این کتاب بیان مى کنیم ، و تمام آنها در مطالب زیر گرد آمده است : شرح نکوهش خشم ، شرح حقیقت خشم و درجات آن ، شرح این مطلب که آیا مى توان با تمرین خشم را ریشه کن ساخت یا نه ، و شرح عواملى که خشم را به هیجان مى آورد، و شرح درمان خشم پس از به هیجان آمدن ؛ آنگاه شرح فضیلت فرو خوردن خشم و شرح فضیلت حلم و بیان این مساءله که تا چه حد استفاده از خشم مجاز است و با سخن گفتن مى توان دل را تشفى داد. سپس گفتار در معناى کینه و نتایج آن و فضیلت عفو و مدارا کردن ؛ و گفتار در نکوهش حسد و حقیقت آن و عوامل حسد و درمان آن و نهایت کارى که براى برطرف ساختن آن واجب است . سپس شرح این نکته که چرا میان همگنان و همسن و سالان و برادران و پسرعموها و خویشاوندان حسد بیشتر از دیگر مردم است و شرح دارویى که به وسیله آن بیمارى حسد از دل بیرون مى رود، و شرح اندازه لازم در برطرف ساختن حسد از دل .
شرح نکوهش خشم
خداى متعال مى فرماید: (( اذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیة حمیة الجاهلیة فانزل اللّه سکینة على رسوله )) تا آخر آیه . (792) خداوند کافران را در اظهار حمیت و جانبدارى بناحق که از خشم سرچشمه مى گیرد نکوهش کرده است و مؤ منان را به نعمت آرایش و وقار که بر آنها ارزانى داشته ستوده است .
روایت شده که مردى عرض کرد: (( اى رسول خدا مرا به کارى دستور بده که کوتاه سخن بگو. پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: خشمگین مشو، آنگاه تکرار کرد و فرمود: غضب مکن .)) (793) و از آن حضرت روایت شده که : (( سؤ ال شد چه چیز انسان را از خشم خدا دور مى سازد فرمود: خشمگین مشو)) (794) (تا از خشم خدا دور باشى ).
ابن مسعود گوید: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: (( شما در میان خودتان چه کسى را پهلوان مى شمارید؟ عرض کردیم : کسى که مردان نتوانند او را به خاک بیفکنند. فرمود: او پهلوان نیست ، بلکه پهلوان کسى است که در هنگام خشم بر خویشتن مسلط باشد.)) (795)
و از آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله روایت شده : (( نیرومندى با به خاک درافکندن (دیگران ) نیست بلکه نیرومند کسى است که در هنگام خشم بر نفس خود مسلط باشد.)) (796)
و از آن حضرت روایت شده : (( هر کس جلو خشم خود را بگیرد خدا عیبش را بپوشاند.)) (797)
سلیمان بن داود گفت : (( پسرکم از خشم بپرهیز، زیرا خشم بسیار قلب مرد بردبار را سبک مى کند.))
از عکرمه راجع به گفته خداى متعال : (( و سیدا و حصورا )) (798) سؤ ال شد، گفت : منظور سیدى است که خشم بر او غالب نمى شود.
ابودردا گوید: عرض کردم : (( اى رسول خدا مرا به کارى راهنمایى فرما که وارد بهشتم کند، فرمود: خشمگین مشو.)) (799)
یحیى به عیسى علیه السّلام گفت : خشمگین مشو. گفت : نمى توان خشمگین نشوم ، من بشرى هستم . گفت : مالى را براى خودت برندار، گفت : اگر خداى متعال بخواهد امید است این کار صورت پذیرد.
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: (( خشم ایمان را تباه مى سازد، چنان که صبر (ماده اى است تلخ ) عسل را.)) (800)
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: (( هیچ کسى خشمگین نشود جز این که مشرف به دوزخ شود.)) (801)
مردى عرض کرد: (( اى رسول خدا چه چیز بر من سخت تر است ؟ فرمود: خشم خدا؛ عرض کرد: چه چیز مرا از خشم خدا دور مى سازد؟ فرمود: خشمگین مشو.)) (802)
مى گوییم : از طریق شیعه حدیثى است که صاحب کافى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که گوید: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: (( خشم ایمان را تباه مى کند، چنان که سرکه عسل را.)) (803)
از میسره روایت شده که گوید: در محضر امام باقر علیه السّلام از خشم سخن به میان آمد. پس فرمود: (( شخص خشمگین مى شود و هرگز خشنود نمى گردد تا وارد دوزخ شود، پس هر کسى بر قومى خشمگین شود در حالى که ایستاده است فورا بنشیند زیرا این کار وسوسه شیطان را از او برطرف مى سازد، و هر کسى که بر خویشاوندى خشم بگیرد باید به او نزدیک شود و بدن او را لمس کند چرا که هرگاه خویشاوند لمس شود آرام گیرد.)) (804)
ابوحمزه ثمالى از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمود: (( همانا خشم پاره آتشى از شیطان است که در درون فرزند آدم برافروخته مى شود و هرگاه یکى از شما خشمگین شود چشمانش سرخ شود و رگ هاى گردنش بالا بیاید و شیطان در آن وارد شود، بنابراین هرگاه یکى از شما بر خودش از خشم ترسید روى زمین بنشیند زیرا در این حالت وسوسه شیطان از او برطرف مى شود.)) (805)
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: (( خشم کلید هر شرّى است .)) (806)
و نیز از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: (( شنیدم پدرم مى فرمود: مردى بیابانى به محضر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آمد و گفت : من ساکن بیابانم پس به من سخنان جامعى بیاموز؛ فرمود: به تو دستور مى دهم که خشمگین مشو، مرد اعرابى سه بار سؤ ال را تکرار کرد و از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پرسید تا به خویشتن رجوع کرد و گفت : پس از این از هیچ چیز نمى پرسم پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله مرا جز به خیر امر نکرده است ، امام فرمود: پدرم مى فرمود: چه چیزى از خشم سخت تر است ؟ همانا شخص خشمگین مى شود و نفسى را که خدا محترم شمرده است به قتل مى رساند و زن پاکدامن را به زنا نسبت مى دهد.)) (807)
از امام باقر صلّى اللّه علیه و آله روایت شده که فرمود: (( هر کس بر خشم خود مسلط شود، خدا عیبش را بپوشاند.)) (808)
و نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: (( در تورات نوشته شده است : اى پسر آدم هنگامى که خشمگین مى شوى مرا یاد کن تا در هنگام غضبم تو را یاد کنم و هلاکت نسازم ؛ و هر گاه مورد ستم واقع شدى به پشتیبانى من خشنود باش ، زیرا پشتیبانى من از تو بهتر از پشتیبانى تو از خودت مى باشد.)) (809)
و نیز از امام باقر علیه السّلام روایت شده که فرمود: (( خشم دل شخص حکیم را تباه مى سازد؛ و فرمود: هر کس بر خشم خویش مسلط نباشد بر عقلش مسلط نمى شود.)) (810)
و نیز از همان حضرت علیه السّلام روایت شده که فرمود: (( مردى به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عرض کرد: به من چیزى بیاموز؛ فرمود: برو و خشمگین مشو. آن مرد عرض کرد: به این سخن اکتفا کردم و به سوى خاندانش رفت ناگاه دید میان قبیله اش جنگى روى داده ، اهل قبیله اسلحه پوشیده و صف آرایى کرده اند. چون آن منظره را بدید مسلّح شد و به همراه آنان قیام کرد. آنگاه سخن پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را به یاد آورد که فرمود: غضب نکن ! پس اسلحه را انداخت و به طرف گروهى آمد که با قبیله اش دشمن بودند و گفت : اى گروه هر جراحت یا قتل یا ضربى که حتى اثرى از آن نمانده بر عهده من است خواه در مال ما باشد یا در مال شما. آن گروه گفتند: هر چه بوده از آن شما باشد (به شما بخشیدیم ) ما به بخشش سزاوارتریم ، گفت : پس آن گروه با هم آشتى کردند و خشم و کینه از میان آنها رخت بر بست .)) (811)
و از امام باقر علیه السّلام روایت شده که گفت : (( رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هر که آبروى مردم را حفظ کند خداوند آبروى او را در روز قیامت حفظ مى کند، و هر که خشم خویش را از مردم نگاهدارد خدا عذاب روز قیامت را از او نگاه دارد.)) (812)
و نیز از آن حضرت علیه السّلام روایت شده که فرمود: (( در تورات در مناجات موسى علیه السّلام با خداوند نوشته شده است : اى موسى خشم خود را از کسى که تو را بر او مسلط ساخته ام نگاه دار تا خشم خودم را از تو نگاه دارم .)) (813)
ابوحامد مى گوید: (( سخنان بزرگان : از ذوالقرنین نقل شده که وى فرشته اى از فرشتگان را ملاقات کرد و گفت : به من دانشى بیاموز که با آن ایمان و یقین من افزون شود. فرشته گفت : خشمگین مشو زیرا شیطان بهترین زمانى که بر فرزند آدم مسلط مى شود، هنگام خشم اوست ؛ بنابراین خشم خود را فرو خور و با آرامش آن را متوقف ساز؛ و از شتاب بپرهیز، زیرا هرگاه شتاب کنى بهره ات را از دست مى دهى ، نسبت به خویش و بیگانه نرم باش و سخت نگیر و نیز ستمگر و لجوج مباش .))
از وهب بن منبّه روایت شده که راهبى از شیطان پرسید کدام خوى فرزند آدم بیشتر در تسلط بر آنها به تو کمک مى کند؟ گفت : تندى و شتاب در خشم آدمى هرگاه در خشم تند باشد، او را زیر و رو مى کنیم چنان که کودکان توپ را زیر و رو مى کنند.
خیثمه گفته است : شیطان مى گوید: فرزند آدم چگونه بر من غالب مى شود در حالى که هرگاه خشنود شود مى آیم تا در قلبش جاى مى گیرم ، و چون خشمگین شود مى پرم و در سرش قرار مى گیرم .
امام صادق علیه السّلام فرمود: (( خشم کلید هر شرّى است .)) (814)
یکى از حکیمان گفته است : سرچشمه نادانى تندى و پیشواى آن خشم است ؛ هر که به نادانى خشنود باشد از دانش بى نیاز شود؛ و بردبارى زینت و منفعت است ، و نادانى عیب و مضرت و جواب احمق خاموشى است .
مجاهد گوید: ابلیس گفته : در هر چه فرزند آدم مرا ناتوان سازد در سه چیز نمى تواند: هر گاه یکى از آدمیزادگان از حال عادى خارج شود افسارش را مى گیریم (او را مسخر خود مى سازیم ) و هر جا بخواهیم او را مى کشیم و هر چه ما را دوست داریم بر ایمان انجام مى دهد، هرگاه خشمگین شود ندانسته سخن مى گوید، و کارى مى کند که موجب پشیمانى او مى شود و به آنچه در اختیار دارد او را وادار به بخل مى کنیم و به آنچه بر آن توان دست یابى ندارد آرزومندیش مى سازیم .
به حکیمى گفته شد: فلانى چقدر بر نقش خویش مسلط است ، گفت : در این صورت شهوت ها او را خوار نسازند و خواهش هاى نفسانى او را به خاک در نیفکنند، خشم بر او غالب نشود.
بعضى از حکیمان گفته اند: از خشم بپرهیز، زیرا خشم تو را خوارى پوزشخواهى مى کشاند.
عبداللّه بن مسعود گوید: بر حلم شخص در هنگام خشمش بنگرید، و به امانت او در هنگام طمعش ، و هرگاه خشمگین نشود چگونه از حلم او آگاه مى شوى و هرگاه طمع نورزد چگونه از امانتش آگاه مى شوى .
یکى از بزرگان به پسرش گفت : پسرکم عقل در هنگام خشم پایدار نماند، چنان که روح شخص زنده در میان تنورهاى تفتیده و داغ باقى نمى ماند؛ پس خردمندان در میان مردم از همه کمتراند اگر خردمند خردش را براى دنیا به کار گیرد زیرکى و حیله گرى است و اگر براى آخرت باشد دانش و بردبارى است .
گفته اند: خشم دشمن عقل است و خشم غول عقل است .
به عبداللّه بن مبارک گفته شد: خوشخویى را به اختصار بیان کن . او گفت : (خوشخویى ) خشمگین نشدن است .
پیامبرى از پیامبران به کسانى که همراهش بودند گفت : هر که ضمانت کند که خشمگین نشود همرتبه من خواهد بود و پس از من خلیفه ام مى شود. جوانى از آن قوم گفت : (ضمانت مى کنم ) سپس سخن اول را تکرار کرد. آن جوان گفت : من به قولم وفا مى کنم و چون پیامبر درگذشت پس از او در مقام او قرار گرفت . آن جوان ذوالکفل بود و چون تعهد کرد که خشمگین نشود و به آن وفا کرد به این اسم نامیده شد.
وهب بن منبّه گفته : کفر چهار رکن دارد: خشم ، شهوت ، حماقت و نادانى ، و طمع .