ghovatgoli
گوشه ای از کلمات قصاروسخنان حکمت آموزامام صادق (علیه السلام)
فهرست مطالب این صفحه ...
ارزش عقل وتعقل 1- عقل و خرد ، چیزی است که خداوند بوسیله آن پرستش و بندگی شده و با آن بهشتها تحصیل گردیده است.
2- اجر و پاداش به میزان عقل و خرد است.
3- کاملترین مردم از نظر عقل خوش خلقترین آنان است.
4- ستون و پایه انسانیت عقل و خرد است.
5- عقل راهنمای شخص با ایمان است.
6- پرداختن به دانش و زیاد در آن اندیشیدن و فکر کردن ، چشم عقل را باز می کند.
7-کمال و وارستگی عقل در گرو سه چیز است : تواضع و فروتنی برای خدا ، یقین نیکو داشتن و سکوت مگر از بیان مطلب خود.
8- با فضلیت ترین آثار و علائم عقل ، عبادت و بندگی خدا و محکمترین و مطمئن ترین سخن برای او ، دانش و بزرگترین بهره و لذت او حکمت است.
9- جلب محبت نیمی از خردمندی است .
10- مردان سه گروهند : خردمند ، بی خرد ، فاجر و نابکار . مرد خردمند کسی است که اگر با وی حرف بزنی پاسخ می گوید و اگر سخن بگوید درست حرف می زند و اگر به سخنی گوش داد ، آنرا نگاه می دارد و در می یابد ؛ احمق و نابخرد اگر سخن بگوید شتاب می کند و اگر با وی حرف بزنی ، غفلت می کند و بی توجه است و اگر به کار زشتی وادار شود آنرا انجام میدهد ؛ و فاجر و نابکار هم شخصی است که اگر امانتی به وی بسپاری خیانت می کند و اگر با وی سخن بگوئی برای تو ننگ و عار می گردد .
11- پنج چیز است که در هر کس نباشد بهره زیادی در او نیست : دین ، خرد ، شرم ، خوشخوئی و ادب نیکو .
12- نیکرفتاری با مردم یک سوم از خردمندی است.
13- پنج خصلت است که هر کس یکی از آنها را از دست بدهد همیشه زندگیش ناقص ، عقل و خردش زایل و دلش گرفتار خواهد شد : تندرستی ، امنیت، فراخی روزی ، همدم موافق ( همسر صالح ، فرزند صالح ، دوست صالح ) و راحتی .
14- ریشه و تبار هر انسانی عقل و خرد او است و شخصییتش دین او ، و کرم و بزرگواریش در رابطه با تقوای اوست ، و همه مردم در انتساب به آدم برابرند .
15- خردمند هیچکس را سبک و بی مقدار نمی شمارد .
16- هیچ انسانی عاقل کامل حساب نمی شود مگر آنکه سه نکته در زندگی او باشد : حق مردم را چه در حال خشم و چه در حال رضا بپردازد ؛ برای مردم راضی باشد به آنچه که برای خود راضی است ؛ و به هنگام لغزش ، حلم و بردباری بکار گیرد .
هر کس جامع سه خوی و خصلت باشد ، انسان کاملی است : عقل ، زیبائی و فصاحت بیان .
17- هر کس گرفتار سه چیز باشد ، عقل از سرش می پرد : از دست دادن نعمت ، وجود همسر فاسد و مصیبت دوست .
18- سه چیز دلیل خردمندی انجام دهنده آنهاست : فرستاده و ایلچی ، دلیل میزان عقل فرستنده و نوع تحفه و هدیه دلیل حدود خردمندی اهدا کننده و نامه دلیل پایه عقل نویسنده است .
19- انسان خردمند سه چیز را هرگز نباید فراموش کند : از بین رفتن دنیا ، دگرگونی احوال و آفتهائی که بالاخره انسان گرفتار آنها می شود .
20- سه چیز در غالب انسانها بطور کامل دیده نمی شود : ایمان ، خرد و کوشش و اجتهاد.
21- ما { ائمه اهل بیت
(علیهم السلام) } دوست می داریم کسی را که خردمند ، دانا ، فهمیده ، دانشمند ، بردبار ، سازگار ، شکیبا ، راستگو و با وفاست .
22- انسان عاقل و خردمند باید راستگو باشد تا به سخنش اعتماد شود و باید سپاسگزار هم باشد تا شایسته زیادت و افزودنی باشد .
24- در مسائل حکمی و فلسفی نظر کردن و به تفکر پرداختن ، عقل و خرد را بارور می کند .
24- در هر که پنج چیز نباشد چندان بهره ای در وجودش نیست : دین ، خرد ، ادب، آزادگی و خوش خلقی .
25- پنج چیز در میان بندگان کم تقسیم شده ( و مردم بهره ناچیزی از آنها دارند ): یقین ، قناعت ، صبر و سپاس ، و آنچه همه اینها را کامل گرداند عقل است .
26- هیچ آفریده ای در نظر خداوند مبغوض تر از احمق نیست که از او دوست داشتنی ترین چیزها نزد خود را که عقل باشد گرفته است .
27- از آثار عقل و خرد ، وجود زیرکی ، فهم ، حفظ و دانش است .
28- هر که خردمند باشد ، انشاءالله پایان کارش بهشت است .
29- هر که دارای خرد باشد ، متدین هم خواهد بود و متدین وارد بهشت میشود.
30- هر گاه خداوند بخواهد از بنده ای نعمتی را بگیرد ، نخستین چیزی را که در او دگرگون می سازد عقل اوست.
31- خداوند عقل را بیافرید و فرمود پیش بیا ، آمد . فرمود عقب برو ، رفت . پس فرمود: سوگند به عزت و جلالم چیزی محبوبتر از تو نیافریده ام ؛ برای تو پاداش می دهم و گیفر نیز بر تو است .
32- خداوند تبارک و تعالی از مردم به میزان عقلی که در دنیا به ایشان داده ، حساب خواهد کشید .
33-عقل مرد در سه چیز آزموده می شود : در درازی ریش ، نقش و نگاری انگشتری و در کنیه اش .
34-عقل انسان بعد از چهل سالگی تا پنجاه - شصت سالگی افزون می شود سپس رو به نقصان می گذارد .
35- اگر بخواهی در یک مجلس عقل مردی را بیازمائی ، در ضمن صحبت یک مطلب نشدنی را به میان بیاور ؛ اگر منکر آن شد بدان که او خردمند است .
36- انسان عاقل دو بار از یک سوراخ نیش نمی خورد .
37- کسیکه یکی از سه خصلت را نداشته باشد شخص شریف و محترمی نخواهد بود : عقلی که او را زینت بخشد ، ثروتی که او را مدد کند و خویشاوندی که او را یاری رساند .
اسحاق می گوید : به امام صادق
(علیه السلام) عرض کردم : من نزد کسی می روم و با او به سخن می نشینم و تا سر صحبت را باز می کنم ، او مقصود مرا در می یابد . و کسی هم هست که من مطلب خود را به تمام و کمال به او می گویم ، آنگاه او حرف مرا بطور کامل دریافت میکند و به من باز می گرداند ، و شخص سوم پس از آنکه یک بار مطلب را به او گفتم به من می گوید دوباره بگو .
امام صادق
(علیه السلام) فرمود : ای اسحاق ! می دانی چرا اینطور است ؟ اولی کسی است که عقل با سرشت او عجین گشته و عقل دومی در شکم مادر با وجودش در آمیخته و عقل سومی پس از بزرگ شدن دارای عقل شده است ، لذا می گوید تکرار کن
پیرامون علم و جهل 1- بر این دانش قفلی نهاده شده که سئوال ، کلید آن است.
2- کسیکه بدون علم و آگاهی و بینش اقدام به کاری کند همانند کسی است که در بیراهه گام می سپارد که هر چه سریع تر حرکت کند از هدف دورتر خواهد شد .
3- دانش ، سپر و مانع است و آن کس که از زمان خود آگاه است مشکلات ، او را عاجز و درمانده نمی کند .
4- جهل و نادانی در سه چیز است : خود بزرگ بینی ، خصومت شدید و جهل نسبت به خدا .
5- دانشمندان امانتداران پیامبران هستند مادامی که به دربارهای پادشاهان رفت و آمد نکنند .
6- داناترین مردم ،راضی ترین آنان است از قضا و حکم الهی .
7- چهار گروه از چهار چیز سیر نمی شوند ... و دانشمند از علم و دانش .
8- دانش همه مردم را در چهار چیز یافتم : اول ، شناخت پروردگار ؛ دوم ، خودشناسی و توجه به خلقت خود ؛ سوم ، هدف و مقصود خداوند از خلقت انسان ؛ چهارم ، اینکه چه امری انسان را از دین بیرون می برد .
9- خداوند تعالی از پیرمرد جاهل و نادان خوشش نمی آید .
10- جهل و نادانی چیزی است که در آفرینش فرزندان آدم بکار رفته که رو آوردن آن ، تاریکی و پشت کردن آن نور و روشنائی است .
11- دلهای نادانان با درخشش طمعها از جا کنده می شود و گرفتار آرزوها می گردد و به فریبها و نیرنگها دچار می آید .
12- جستجوی دانش و تحصیل علم ، فریضه و واجب است .
13- دانشمندان وارثان پیامبرانند.
14- دانشمندان امینانند و پارسایان ، دژها و اوصیاء ، سرورانند .
15- مردم سه گروهند : دانشمندان ، دانش آموختگان و بقیه همچون کف بی مقدار آب .
16- هفتاد گناه برای جاهل بخشیده می شود قبل از آنکه برای عالم حتی یک گناه بخشیده شود .
17- هر که بدون دانش و هدایت فتوی دهد ، فرشتگان رحمت و عذاب هر دو او را نفرین کنند و وبال کسانی که به حکم و فتوای او عمل می کنند بر گردن اوست .
18- حکمت را به مردم جاهل و نادان نگوئید که برای آن ارج ننهاده اید ، و آن را از اهل حکمت دریغ نورزید که ایشان را ستم کرده اید .
19- نادان ، فاسد پذیر است .
20- از خویهای انسان نادان آن است که پیش از آنکه مطلبی را کاملاً گوش دهد ، پاسخ می گوید و قبل از فهمیدن ، به مقابله بر می خیزد و در مورد چیزی که نمی داند حکم و داوری می کند .
21- هر کس کوتاهی ورزد ، به هلاکت افتد و هر که از عاقبت کار بیمناک باشد ، از ورود در آنچه آگاهی ندارد ، خودداری می کند .
22- هر کس بدون داشتن علم و آگاهی بر چیزی هجوم برد ، دماغ خود را به خاک مالیده است .
23- عمل هفت گروه تباه شده است : اول ، مرد خونسرد و دانشمند و پر علم که معروف نیست و با این ویژگی یاد نمی شود .
معرفت و شناخت 1- خداوند هیچ عملی را جز همراه با معرفت و شناخت نمی پذیرد و اصولاً معرفت و شناخت آنجا وجود دارد که عمل هست . پس هر که دارای معرفت بود همین معرفت او را به کار و علم رهنمون می شود و آن کس که عمل نمی کند اصلاً دارای شناخت نیست .
2- دانش شعاع شناخت و معرفت است.
3- حکمت عبارت است از معرفت و دین فهمی .
خشیت از خدا 1- وجود خشیت در دل آدمی نسبت خدا دلیلی کافی بر وجود علم و آگاهی است و غرور و فریبکاری جهل و نادانی است در حد زیاد .
2- آنچه که دانش به عنوان اثر باقی می گذارد خشیت است و کسی که محروم از خشیت است نمی تواند عالم باشد هر چند که در دانشهای مشکل موشکاف باشد .
3- هر که در خلوت حیا نکند و در پیری کف نفس ننماید و از ته دل از خدا نترسد ، خیری در او نیست .
احسان و نیکوئی 1- احسان و خوبی جز با سه شرط کامل نیست : انجام فوری آن ، کوچک شمردن آن و پوشیده نگاه داشتن آن.
2- خودداری از بخشش و احسان بدگمانی به خداوند است.
3- خانواده انسان به منزله اسیران او هستند . پس هر کس دارای نعمت بود باید بر خانواده اش فراخ بگیرد ؛ اگر نکند ، بیم آن است که نعمت از دست او بیرون رود .
4- احسان آن چیزی است که پیشدستی کنی ، اما آنچه پس از سئوال و درخواست میدهی ، در برابر آبروئی است که در جلوی تو ریخته شده است .
5- منت گذاشتن و به رخ کشیدن احسان آنرا از بین می برد .
6- به همدیگر هدیه بدهید تا دوستی و محبت پیدا کنید ، چون هدیه ،کینه را از بین می برد .
7- دلها سرشته شده با دوستی و محبت کسیکه سود رسان است و دشمنی و بغض کسیکه بی فایده و ضرر زن است.
8- احسان زکات نعمتها است و شفاعت و پا در میانی ، زکات مقام و منزلت است و بیماریها زکات بدنهاست و عفو و گذشت زکات پیروزی است . و آنچه زکاتش پرداخت گردیده تضمین شده است و از دست رفتنی نیست .
9- شادمانی در گرو سه چیز است : وفاداری ، حفظ حقوق مردم و پایداری در مشکلات و سختیها .
10- هر که به سه چیز علاقمند نباشد گرفتار سه امر دیگر می شود : هر که طالب سلامتی و خواهان صلح نباشد ، گرفتار خواری و ذلت می شود و هر که اهل احسان و نکوکاری نباشد ، پشیمان می گردد و هر که دوست زیاد نگیرد ، زیان می بیند .
11- سه چیزاست که در هر که باشد آقاست : فرو خوردن خشم ، گذشت از گناهکار، و احسان و صله با مال و جان .
12- سه چیز محبت می آورد : دینداری ، فروتنی ، و احسان و بخشش مال .
فقاهت و دین فهمی 1- فقه آرایش ایمان است و حلم و بردباری هم زینت فقه .
2- کار انسان سامان پیدا نمی کند مگر در پرتو سه چیز : دین فهمی ، تقدیر معیشت و صبر در مشکلات .
3- مردم چاره ای ندارند جز اینکه بپرسند و دانا شوند .
4- از یاران ما کسی که در دین تفقٌه نمی کند و درصدد فهم آن بر نمی آید خیری ندارد .
5- مرگ احدی از مؤمنان برای شیطان دوست داشتنی تر از مرگ یک دانشمند دین و فقیه نیست .
6- در دین تفقه کنید و آنرا بفهمید که هر کس چنین نباشد همچون عرب بادیه نشین ، بی اطلاع خواهد بود .
7- اگر جوانی از جوانان شیعه را که به دین فهمی و تفقه نمی پردازد پیش من آورند او را تنبیه می کنم .
8- هنگامی که یک مؤمن فقیه بمیرد شکافی در اسلام ایجاد می شود که هیچ چیز آنرا پر نمی کند .
9- دوست دارم بر سر دوستان و یاران من تازیانه بخورد تا فقه بیاموزند .
مردی به امام صادق
(علیه السلام) عرض کرد : شخصی که ولایت شما را می شناسد و مؤمن است، خانه نشین شده است و با هیچیک از برادران ایمانی اش آمد و شد ندارد . چطور است ؟
امام فرمود : اگر او چنین کند پس چگونه در دین خود فقیه و دانا می شود ؟
صداقت و دوستی 1- بیست سال مصاحبت و همدمی به منزله خویشاوندی است.
2- صداقت و دوستی پنج شرط دارد که در هر کس جمع باشد او را به دوستی و صداقت نسبت بدهید ، و گر نه او صدیق نیست و رفتار او ارتباطی با صداقت ندارد : آراستگی دوست را آراستگی خود بداند ؛ درونش برای او مانند آشکارش باشد ؛ ثروت و دارائی ؛ رفتار او را دگرگون نسازد ؛ او را برای همه محبت و علاقه اش اهل و شایسته بداند ؛ در گرفتاریها او را تنها نگذارد .
3- مؤمن انس گیرنده است و در وجود کسی که نه انس می گیرد و نه کسی با او مأنوس می شود خیری نیست .
4- پیگیری و مته به خشخاش گذاشتن موجب جدائی است.
5- انتقاد ( خرده گیری ) عداوت و دشمنی می آورد .
6- زنج و زحمت در سه چیز است : دگرگونی دوستان ، مخالفت و جدائی بدون توضیح ، و جستجو از چیز بی فایده .
7- انس در سه چیز است : همسر سازگار ، فرزند نیکوکار ، و دوست با صفا .
8- کار برادر و دوست خود را به نیکوترین صورت بپذیر و به کلمه ای که از دهان برادرت بیرون آمده گمان بد مبر در حالیکه تو برای آن محمل خوب پیدا می کنی .
9- بر تو باد دوستان صدیق ؛ چون آنان بهنگام خوشی و راحتی نیروی ذخیره اند و در گرفتاری ، سپر و مانع .
10- هر کس بخواهد جز با آدمیان بی عیب طرح دوستی نریزد ، کم دوست می ماند .
11- هر کس از دوست خود جز ایثار و فداکاری نخواهد ، همیشه ناراضی و خشمگین می شود .
12- دوست و برادرت را به هنگام نعمت تازه و یا گرفتاری جدید بیازمای .
13- کسی که دوستش را پیش از اعتماد نیازماید و قبل از انس و معاشرت به وی اعتماد نماید چنین رفاقتی پشیمانی ثمر دهد .
14- ارتباط در میان دوستان در وطن بوسیله دید و بازدید است و در مسافرت با نامه نگاری .
15- انسان با دوست و برادرش جمعیتی است و در دوستی کسیکه برای تو مثل حقی را که برای خود می شناسد ،نشناسد ، خیری نیست .
16- با یکدیگر دست بدهید که این کار کینه را می برد .
17- انتظار و توقع انصاف از دوستان ، دور از انصاف است.
18- هیچکس را بدون امتحان به سه چیز دوست واقعی مخوان : او را به خشم بیاور ؛ ببین آیا خشم ، او را از حق به باطل می برد یا نه ؟ با پول او را بیازمای ، و در سفر او را امتحان کن .
19- از آثار دوستی و علاقه انسان به دین و آئین خود ، محبت اوست نسبت به برادران ایمانی اش.
20- با خدمت و کمک مالی به دوستان خود به خدا تقرب بجوئید .
21- مردم را زیاد تفتیش نکن که بی دوست خواهی ماند .
22- دوستان سه گروهند : آنکه با جان ترا کمک کند و آنکه با مال به تو مدد رساند - این دو صدیقند و در دعوی رفاقت صادق - . سومی فقط می خواهد از تو بهره بگیرد و ترا برای خوشی خود می خواهد ؛ پس به او اطمینان مکن .
23- غیبت کسی را مکن که غیبت ترا می کنند و برای دوست و برادرت چاه مکن که خود در آن می افتی و هر عملی کنی به تناسب سزا می بینی .
پیرامون خودسازی 1- هر کس در جستجوی نقص و کسری در وجود خود نباشد ، همیشه ناقص می ماند و کسی که دائماً ناقص است و رو به کمال نمی رود ، مرگ برای او بهتر است .
2- هر کس با مردان خصومت بورزد مروت و مردانگی اش از میان می رود .
3- مؤمن مدارا می کند و کنار می آید ، اما نزاع و کشمکش نمی کند .
4- کسی که دو روز او برابر باشد ، زیان کرده است و آن کس که امروز او بهتر از دیروزش باشد به حال او باید غبطه خورد .
5- از آثار تواضع و فروتنی است اینکه با هر که دیدار کنی به او سلام کنی .
6- هر که واعظی درونی و مانعی خودی و همدمی که او را ارشاد کند ، نداشته باشد دشمنش بر گرده او سوار خواهد شد .
7- پنج چیز همانطورند که من می گویم : برای بخیل ، راحتی و برای حسود ، لذت و خوشی و برای ملول و خسته و کم ظرفیت ، وفا و برای دروغگو ، مروت نیست و شخص سفیه ،آقا و سرور نمی شود .
8- در اثر آرامش ، سلامت و با عجله و شتاب ، ندامت و پشیمانی حاصل میشود .
9- انسان حریص از دو خصلت محروم می شود و دو خصلت دیگر در وی پدید می آید : از قناعت محروم می شود ، پس راحتی را از دست می دهد و از رضایت محروم می گردد ، پس یقین را از دست می دهد .
10- از آثار ایمان راستین آن است که حقیقت را هر چند به ضرر تو باشد بر باطل اگر چه بو سودت باشد ترجیح دهی و اینکه سخن تو از عمل تو فراتر نرود .
11- خداوند با هیچ چیز بهتر از سکوت و زیارت بیتش ، عبادت نشده است.
12- هر که از قضای الهی خشنود باشد ، قضای الهی تحقق پیدا می کند و او پاداش می گیرد و هر کس از قضای پروردگار ناخشنود باشد ، باز قضای او جاری می گردد ولی عمل آن بنده تباه میشود .
13- شرافت مؤمن در نماز شب و عزت او در خودداری از آزار مردم است.
14- گفتن سواره به پیاده که راه بده ستم است.
15- چه بسا صبر یک ساعت موجب شادمانی طولانی می شود و چه بسا لذتی که اندوه طولانی در پی دارد .
16- از خدا پروا داشته باش ولو اندک ، و میان او و خود پرده ای قرار ده هر چند نازک .
17- دعا { و نفرین } از نیزه ها کاری تر است.
18- شجاعت و دلاوری بر پایه سه امر سرشته است و برای هر یک از آنها امتیازی است که برای دیگری نیست : از جان گذشتن ، تن به خواری و زبونی ندادن ، و نام آوری ...
19- انسان در رفتار با خانواده اش نیازمند سه خوی است که اگر در طبیعت خود ، آنها را نداشته باشد باید ولو بطور تصنعی آنها را بکار برد : نیکرفتاری ، توسعه در هزینه با اندازه و برنامه ، و غیرت با حفظ و نگهداری ایشان .
20- اگر مردم از سه چیز سالم باشند از سلامت کامل بهره مند خواهند شد : زبان بد ، دست بد ، و کار بد .
21- سه چیز موجب محرومیت انسان می شود : اصرار در سئوال ، غیبت و بدگوئی از مردم ، و مسخرگی .
22- هر کس در جستجوی سه چیز جز از راه حق باشد از سه چیز بحق محروم شود : هر کس بدون استحقاق طالب دنیا باشد ، بحق از آخرت محروم می گردد ، هر که بدون حق طالب ریاست باشد ، حق محروم از اطاعت میشود ، هر کس مالی را از راه غیر حق بجوید از دوام و ماندن آن محروم می گردد .
23- سه چیز است که هر انسانی باید از آن دوری گزیند : نزدیک شدن به اشرار و بدان ، همصحبتی بانوان ، و همنشینی منحرفان .
24- سه چیز از رسیدن به مقام بلند باز می دارد : کم همتی ، کمروئی و ضعف فکر .
25- سه چیز برای انسان عیب است : حسد ، سخن چینی ، و بی خردی .
26- سه چیز عداوت و دشمنی می آورد : نفاق ، خودپسندی ، و ستمگری .
27- کم صبری ، رسوائی است.
28- هر کس بیش از حقش بخواهد ، شایسته محرومیت است.
29- نماز قربانی هر انسان باتقواست ، حج جهاد ناتوانان است، و برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن روزه است، با فضلیت ترین کارها ، انتظار فرج و گشایش از سوی خداست ، و کسی که بدون کار دعا می کند مانند کسی است که بدون کمان تیر بیندازد .
30- با کسی نزاع و کشمکش نکن که شکوه و شخصیت تو از بین می رود و شوخی نکن که مورد جسارت و اهانت قرار می گیری .
31- اگر می خواهی مورد احترام قرار بگیری نرمخو باش ، و اگر می خواهی مورد اهانت واقع شوی خشونت کن .
32- هر کس ترا گرامی بدارد تو نیز او را گرامی بدار ، و هر کس ترا سبک شمارد و اهانت کند خود را از اهانت او دور کن ( و با بی اعتنائی خود را گرامی بدار ).
33- آدم شریف نباید چهار چیز را ترک کند و از آنها بدش آید : به احترام پدر از جا برخاستن ، به مهمان خدمت کردن ، به مرکب شخصاً رسیدگی کردن هر چند که دارای صدها خدمتکار باشد ، و خدمت کردن به استاد و کسی که از او چیز می آموزد .
34- شرم از آثار ایمان است.
35- کسی که شرم ندارد ایمان ندارد .
36- هیچ چیزی نیکوتر از سکوت و هیچ دشمنی مضرتر از جهالت و هیچ دردی دردناکتر از دروغ نیست .
37- حاجت خواستن از مردم از دست دادن عزت و حیاست .
38- دادگری شیرین تر از آبی است که یک انسان تشنه به آن دست پیدا می کند .
39- بهترین بندگان خدا کسی است که دارای پنج خوی باشد : خوشحالی بهنگام احسان و نکوئی ، استغفار به موقع اسائه و بدی ، سپاسگزاری در عطا، صبر در بلا و گرفتاری ، و بخشش و گذشت بهنگام مظلومیت .
40- شایسته ترین مردم برای عفو و گذشت کسی است که نیروی کافی برای مجازات و کیفر دادن دارد.
41- هر که ریاست طلب باشد هلاک شده است.
صله رحم و احسان به خویشاوندان 1- سه خوی از عالیترین خویهای دنیا و آخرت است: کسی را که به تو ستم کرده ببخشی ، با کسی که از تو بریده بپیوندی ، و هر گاه در حق تو جهالت و اهانت شده خونسرد باشی .
2- هر کس زبانی صادق داشته باشد ، عملش پاکیزه گردد و هر که نیت و قصد نیکو داشته باشد ، روزیش فراخ میشود ، و هر کس به اعضای خانواده اش احسان و نیکوئی کند ، عمرش افزون می گردد .
3- هر کسی دست از خدمت به خلق بکشد در واقع یک دست از ایشان دریغ داشته است و در نتیجه چندین دست از کمک به او عقب کشیده خواهد شد .
4- سه چیز است که خداوند بوسیله آنها عزت انسان مسلمان را می افزاید : صرف نظر کردن از کسی که به وی ستم کرده و بخشش و عطا به کسی که او را محروم ساخته ، و پیوند با کسی که با وی بریده است.
5- هر کس از جستجوی روزی حلال شرم نکند هزینه زندگیش سبک می شود و خانواده اش در رفاه و نعمت بسر می برند .
6- صله خویشاوندان نزدیک خلق را نیکو ، نفس را پاکیزه ، روزی را زیاد و مرگ را به تأخیر می اندازد .
مردی پیش امام صادق
(علیه السلام) از خویشاوند نزدیکش شکایت و گله کرد . امام صادق
(علیه السلام) فرمودند : خشم خود را بخور ، هر کاری می خواهی بکن . اوگفت: آنان در حق من چنین و چنان کرده اند.
امام صادق
(علیه السلام) فرمودند : تو هم می خواهی مثل آنان باشی و خداوند به هیچکدام از شما با نظر رحمت نظر نکند ؟
7- از خویشاوند نزدیک خود مبر هر چند او از تو بریده باشد .
8- بهترین نوع صله رحم آزار نرساندن به ارحام است .
9- چیزی سراغ نداریم که عمر را زیاد کند مگر صله رحم و ارتباط با خویشاوند و احسان به آنان .
مشورت و رایزنی 1- هرگز انسان از راه مشورت ضرر نمی بیند و دچار هلاکت نمی شود .
2- سه چیز است که مرد در مورد آنها عذری ندارد که انجام ندهد : رایزنی با شخص خیر خواه ، مدارا کردن و کنار آمدن با حسود ، و جلب محبت مردم .
3- با شخص احمق مشورت مکن ، و از دروغگو ، کمک مخواه و به دوستی فرد بی حال دل مبند .
4- هیچ یاری و کمکی مطمئن تر از مشورت و رایزنی نیست .
5- با مردمان خدا ترس مشورت کن .
6- رایزنی با فرد خردمند و خیرخواه کاری است خوب ، با برکت و توفیقی است از سوی خداوند . پس اگر با مرد خیرخواه و خردمندی مشورت کردید هرگز مخالفت نکنید که دچار لغزش خواهید شد .
7- چرا یکی از شما در کارهای مهمی که برایش پیش می آید با یک مرد عاقل و متدین و پرهیزگار مشورت نمی کند ؟
8- هر که مورد مشورت برادر ایمانی خود قرار بگیرد و خالصانه او را نصیحت نکند و برایش خیرخواهی ننماید خداوند فکر و نظر را از او می گیرد .
9- در کارهایت با بردگان و مردم پست مشورت مکن .
10- در کارهایت با مردم خدا ترس مشورت کن .
رازداری 1- سینه تو گسترده ترین جا برای راز تو است.
2- راز تو بخشی از خون تو است ، پس آنرا در رگهای دیگران جاری مساز .
3- هر که رازش را حفظ کند اختیار هنوز در دست خود اوست و هر سخنی از میان دو نفر بگذرد ، پخش شده است.
4- آشکار کردن راز و پخش آن ساقط شدن و هلاکت است.
5- فاش کننده راز فردی است دچار شک و تردید ( و باور ندارد ).
6- تحمل ولایت و امامت ما فقط با تصدیق و قبول آن نیست بلکه کتمان و پوشیده نگاه داشتن و حفظ آن از غیر اهلش نیز بخشی از پذیرش امامت و رهبری ماست .
7- زبان خود را نگه دارید و در خانه هایتان بنشینید .
8- مردم به داشتن دو خصلت مأمور شدند پس آندو را ضایع کردند و بر اثر آن وضعشان دگرگون شد : صبر و رازداری .
9- شما بر دین و آئینی هستید که هر کس رازدار باشد و آنرا کتمان کند ، عزت یافته و هر کس آنرا فاش سازد ، خوار و زبون می گردد .
امام صادق
(علیه السلام) به یکی از خدمتکاران خود در حالیکه دست روی لبهایش گذاشته بود فرمود : ای سالم ! زبانت را نگه دار ، به سلامت خواهی زیست و مردم را بر گرده ما سوار نکن .
خشم و غضب 1- مؤمن کسی است که بهنگام خشم از حقیقت دور نمی افتد و اگر خشنود و راضی است در باطل وارد نمی شود .
2- خشم کلید هر بدی است.
3- خشم دل شخص حکیم را تباه می سازد .
4- هر که جلوی خشم خود را نگیرد مالک عقل خویش نیست .
5- سه تن جز در سه مورد شناخته نمی شود : آدم خونسرد جز بهنگام خشم و شجاع و دلیر جز در موقع کار زار و دوست جز در وقت نیازمندی ، شناخته نمی شوند .
6- خداوند بواسطه عدل و دادش آسایش و راحتی را در یقین و خشنودی قرار داده است و غم و اندوه را در شک و خشم .
7- هر که خشمش آشکار شود نیرنگش آشکار گردد و هر که هوس شدید داشته باشد احتیاطش سست می شود .
8- امام صادق
(علیه السلام) فرمود : رسول خدا
(صلّی الله علیه وآله) به مردی که از بیابان آمده و به پیغمبر گفته بود مرا موعظه کن سه بار پشت سر هم فرمود : به تو دستور می دهم که خشم نکنی و عصبانی نشوی .
9- خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد بدین مضمون : ای فرزند آدم ! مرا بهنگام خشم و غضب خود یادآور ، من نیز ترا در موقع خشم و غضبم یاد خواهم کرد .
10- خشم ایمان را فاسد می کند چنانکه سرکه عسل را از بین می برد .
خوش اخلاقی شکیبائی ، نیکوکاری ، خونسردی و خوش اخلاقی از خویهای پیامبران است .
1- بر تو باد سخاوتمندی و خوش اخلاقی که این دو خصلت مرد را می آرایند همانطور که دانه درشت مروارید در وسط گردنبند زینت بخش آن است.
2- هیچ زندگی ای گواراتر از زندگی توأم با حسن خلق و هیچ مالی سودمندتر از قناعت به روزی کافی اندک هیچ جهلی مضرتر از خود بینی نیست .
3- سه چیز بر کرم و بزرگواری مرد دلالت دارد : خوش خلقی ، خشم خوری ، و چشم پوشی .
4- به امام گفته شد : مرز خوش اخلاقی چیست ؟ فرمود : نرم بال و پاکیزه کلام باشی و برادرت را با روی باز و خندان دیدار کنی .
5- هر کس دارای سه خصلت نباشد ایمانش به او سود نمی بخشد : خونسردی که بدان وسیله جهالت نابخرد را برگرداند ، تقوائی که بدین طریق از محرمات خودداری کند و اخلاقی که با مردم مدارا نماید .
6- اگر بد اخلاقی می دانست که با خلق بد ، خود را معذب می سازد ، در اخلاقش تجدید نظر می کرد نرمخوئی می نمود .
7- هر کس بد اخلاق باشد خودش را معذب ساخته است .
8- همانطور که سرکه عسل را خنثی می کند و آنرا از میان می برد خلق بد هم عمل انسان را فاسد می گرداند .
خداوند توبه آدم بد اخلاق را نمی پذیرد ؛ چون هر گاه از گناهی توبه کرد ، به گناهی دیگر بزرگتر از گناه نخست می افتد.
موضوعات گونه گون 1- چهار چیز است که کم آنها هم زیاد است : آتش ، دشمنی ، فقر و نداری ، و بیماری .
2- از علائم یقین درست مرد مسلمان این است که مردم را به بهای غضب الهی خشنود نسازد .
3- نخستین قدم در راه اطاعت خدا صبر و شکیبائی و رضا و خشنودی از خداست در مورد آنچه خدا برای بنده اش دوست دارد ، حالا بنده را خوش بیاید یا نیاید .
4- زندانی واقعی کسی است که دنیایش او را از آخرتش باز داشته است .
5- دلهای خود را برای خاطر چیزهائی که از شما فوت شده مشغول و گرفتار مسازید که ذهن شما از آمادگی نسبت به امورآتی باز خواهد ماند .
6- غنی ترین ثروتمند کسی است که اسیر حرص و آز نیست .
7- هر کس که به آنچه خدا روزیش کرده قانع باشد غنی ترین مردم است .
8- عدل و داد چقدر گسترده است هر چند کم باشد .
9- هیچ انسانی امین واقعی محسوب نمی شود مگر آنکه در سه مورد امانت را ادا کند : دارائی و فرزندان و ناموس . اگر در دو مورد امانتدار باشد ولی سومی را ضایع گرداند ، امین نیست .
10- هر که به سه چیز دل ببندد فریب می خورد : کار نشدنی را تصدیق کند ، به کسی که مورد وثوق نیست اعتماد نماید ، و به آنچه مالک نیست طمع ورزد .
11- حاکمان نمی توانند در سه چیز کوتاهی کنند : نگهبانی مرزها ، سراغ مظالم رفتن و رفع ستم از مردم کردن ، و گزینش صالحان و شایستگان برای امور اجرائی .
12- سه چیز نشانه فکر درست و نظر صائب است : خوش برخوردی ، خوب گوش دادن ، و نیکو پاسخ گفتن .
13- بدهکاری ، در شب موجب اندوه و در روز باعث ذلت و خواری است.
14- عافیت نعمتی است که نمی توان شکر آنرا بجا آورد.
15- عافیت نعمتی است پنهان که هر گاه موجود باشد فراموش می شود و هر زمان نباشد یاد می شود .
16- مروت و مردانگی آن است که خداوند ترا در آنجا که نهی کرده است ، نبیند و آنجا که فرمان داده حضور داشته باشی ، غایب نبیند .
17- کسی که به هر سؤالی پاسخ گوید ، قطعاُ دیوانه است .
18- هر که بدون قصد و عمد گناه کند به عفو و گذشت شایسته است.
19- با فضلیت ترین صدقه و احسان خنک کردن یک جگر تشنه و رفع تشنگی اوست.
20- موقعی که چهار چیز شایع شود و رواج یابد چهار چیز دیگر آشکار می گردد : هر گاه زنا و فحشا رواج یابد ، زلزله ها و زمین لزره ها رخ می دهد ؛ اگر زکات پرداخت نشود ، دامها می میرند ؛ موقعی که قاضی در قضاوت جور و ستم کند ، آسمان از بارش می ایستد ؛ و در صورتیکه اهل ذمه عهد بشکنند و برابر پیمان ذمه عمل نکنند ، مشرکان بر مسلمانان پیروز می گردند .
21- هر کس کاری را نابهنگام شروع کند مثل این است که میوه را نا رسیده چیده است .
22- خواب آرامش تن است و سخن راحتی روح و سکوت آرامش عقل و خرد .
23- سه چیز از خوشبختی شخص است: داشتن همسر مطیع و فرزند نیکو عمل و روزی فراهم ، تا انسان روز ، به تأمین و تحصیل آن بپردازد و شب ، راحت نزد اهل و عیال خود باز گردد .
24- کسی که با ستم و تعدی پیروز شده پیروزی نصیب او نشده است.
25- کسی که برای هیچکس فضلیت نشناسد آدمی خود بین است.
26- به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندان شما هم به شما نیکی کنند و از زنان دیگران چشم بپوشید و عفت عمومی را رعایت کنید تا زنانتان پاکدامن باشند .
27- کسی که خود رأی باشد در پرتگاه لغزش قرار دارد .
28- از دست دادن نیازمندی مورد لزوم ، بهتر است از اینکه آنرا از غیر اهلش بطلبی .
29- هر کس در جاهای تهمت آور وارد شود کسی را که به او گمان بد می برد نباید سرزنش بکند .
30- پنج چیز از پنج تن ناممکن است : خیرخواهی از آدم حسود ، دلسوزی از دشمن ، احترام از فاسق ، وفا از زن ، و شکوه و هیبت از فقر و نداری .
31- کسی که در زندگی خود میانه رو باشد ، من متعهد می شوم که فقیر نشود .
32- رویگردانی نیکو عبارت از این است که به گناهی که از کسی سر زده ملامت نکنی و صبر زیبا هم آن است که گله و شکایت ننمائی .
33- سودمندترین چیزها برای انسان آن است که پیش از دیگران به شناخت عیبهای خود بپردازد .
34- پر زحمت ترین و رنج آورترین کارها نصیحت و خیر خواهی برای کسی است که گوش به پند و اندرز نمی دهد .
35- راحت ترین راحتیها نومیدی از مردم است.
36- از کسی که به تو نعمت و هدیه ای داده سپاسگزار باش و به آدمیان سپاسگزار نعمت و هدیه بده .
37- پدر و مادر بر گردن فرزند سه حق دارند : سپاسگزاری از ایشان در هر حال ، فرمانبرداری از ایشان در موارد امر و نهی در غیر معصیت و نا فرمانی خدا ، و خیر خواهی ایشان در آشکار و نهان .
38- سه چیز است که همه مردم به آنها نیازمندند : امنیت ، عدالت ، و فراوانی .
39- سه چیز زندگی انسان را تیره و نا گوار می کند : پادشاه ستمگر ، همسایه بد ، و زن بد دهن .
40- سکونت جز در صورت جمع بودن سه چیز ، دلخواه نیست : هوای پاکیزه ، آب فراوان ، و زمین نرم و حاصلخیز.
امام جعفربن محمد
(علیه السلام) آشنائی به اوضاع زمان را لازمه حیات :
امام جعفربن محمد
(علیه السلام) آشنایی به اوضاع زمان را لازمه حیات می داند و در این باره می گوید :
آنکه احوال زمان خویش بداند ، پوشیدگیها و پیچیدگیهای امور بر وی تاختن نیاورد .
41- آزاده ، همواره آزاده است ، اگر او را دشواری پیش آید ، در آن بصبر کوشد و اگر مصیبتی بر وی ببارد ، او را بهم نشکند ، هر چند اسیر و مغلوب گردد و هر چند آسایش و فراغ وی بگرفتاری و سختی بدل شود .
42- اسلام ، آیین الهی است مسلمان آنکس باشد که به آیین خداوند اقرار کند و مؤمن آن بود که فرمان خدای را بجای آورد، و نیز مؤمن را بدین خصال توصیف می کند : مؤمن نیک یاری کننده و سبک خرج است ، در امر معیشت حسن تدبیر دارد و از یک سوراخ ، دو نوبت گزیده نمی شود .
با ( عبدالعزیز قراطیسی ) چنین گوید : ایمان به منزله نردبانیست که ده پله دارد و هر پله آنرا پس از پله دیگر می پیمایند لیکن آنرا که در پله دوم ایستاده است ، نرسد تا به آنکس که در نخستین پله جای دارد بگوید : تو را ارزشی نیست .
باین نحو آنکه در برترین پله نیز باشد ، چنین سخنی با شخصی فرودین خویش نتواند گفت : ای« عبدالعزیز » ! ، چون کسی در این درجات از تو پائین تر بود ، او را با نرمی بسوی خود فراز آر و آنچه در طاقت وی نیست ، بر او تحمیل مکن که بفشار آن در هم بشکند و خرد گردد ، زیرا آنکه مؤمنی را شکست ، تاوان وی بر او قرار گیرد .
امام جعفر بن محمد
(علیه السلام) می فرماید : عبادت را بر خویش مکروه مگردانید . و این تمثیل نیز ، از آن پیشوای بزرگ روایت شده که یکی از اصحاب خویش را حکایت کرده است :
مردی مسلمان همسایه نصرانی خویش را با سلام دعوت کرد و آئین اسلام را چنان بر وی بزینت جلوه داد که او مسلمانی پذیرفت.
سحرگاه دیگر ، آنمرد بدر خانه همسایه نو مسلمان خود رفت و حلقه در بکوفت .
مرد تازه مسلمان گفت : کیست ؟
همسایه از پشت در آواز داد : منم ! برخیز و وضو بساز و جامه بپوش تا به مسجد رویم و نماز گزاریم .
تازه مسلمان از بستر بر آمد ، وضو بساخت و جامه خویش پوشید و با همسایه خود ، روانه مسجد شد .
در خانه خدای هر دو تن به نماز ایستادند و تا طلوع فجر ، در این کار بودند ، سپس نماز بامداد بجای آوردند و آنگاه مرد نو مسلمان ، بسوی خانه آهنگ بازگشت کرد ، لیکن رفیق وی او را گفت :
بکجا میروی ؟ روز کوتاه است و تا بظهر اندکی بیش نیست .
تازه مسلمان از رفتن باز ایستاد و بار دیگر با همسایه خویش باقامه نماز پرداخت . پس از آنکه ظهر رسید و نماز آن نیز بجای آمد ، مرد نو مسلمان عزم خانه کرد، اما دوست او ، وی را نگاهداشت و با او گفت :
عصر نزدیکست بمان تا نماز عصر را نیز بگزاریم .
نماز عصر را نیز پایان بردند ، نو مسلمان خواست راهی خانه گردد لیکن باز همسایه او گفت : اکنون پایان روز است و از آغاز آن کوتاهتر است ، بجای باش تا نماز مغرب نیز گزارده شود .
پس از نماز مغرب ، مرد نو مسلمان همچنان در پی رفتن بود که همسایه اش او را گفت : بیش از یک نماز باقی نیست ، آنرا نیز بجای آوریم و آنگاه بخانه باز گردیم .
ناگزیر ، تازه مسلمان بماند تا نماز عشاء را نیز با همسایه خود بجای آورد و سپس هر دو بسوی خانه خویش بازگشتند .
در پایان همان شب پیش از آنکه سپیده بدمد ، حلقه در خانه مرد تازه مسلمان بصدا در آمد و او آواز کرد : کیست ؟
از پشت در همسایه مسلمان وی گفت : منم .
مرد گفت : چه کار داری ؟
همسایه پاسخ داد : بقصد نماز آمده ام ، برخیز و وضو بساز و جامه بپوش تا به مسجد شویم . مرد گفت : ای رفیق ! برای این دین ، بیکارتر از مرا پیدا کن که من انسانی عیالمند و مسکینم
قوات گلی جهانیت می کنم محمد رضا نوری